که قطعات خرد چیزی را بچیند و بردارد. ریزه خوار. (یادداشت مؤلف) : جرعه خوار ساغر فکر بلند از تشنگی ریزه چین سفرۀ راز منند از ناشتا. خاقانی. رومیان هندوان پیشۀ او چینیان ریزه چین تیشۀ او. نظامی. رجوع به ریزه خوار شود
که قطعات خرد چیزی را بچیند و بردارد. ریزه خوار. (یادداشت مؤلف) : جرعه خوار ساغر فکر بلند از تشنگی ریزه چین سفرۀ راز منند از ناشتا. خاقانی. رومیان هندوان پیشۀ او چینیان ریزه چین تیشۀ او. نظامی. رجوع به ریزه خوار شود
آینه ای از فولاد جوهردار. آینه از مس و نقره و برنج. (تحفه). ظاهراً آینۀ حلبی نیز همین است. سجنجل. (زمخشری). آینه که از تل یا تال سازند. (برهان) : همی بنفشه دمد زیر زلف آن سرهنگ همی بر آینۀ چینی اندرآید زنگ. فرخی. هرکه را جام از آینۀ چینی است لاجرم کار خویشتن بینی است. سنائی. و رجوع به آیینۀ چینی شود
آینه ای از فولاد جوهردار. آینه از مس و نقره و برنج. (تحفه). ظاهراً آینۀ حلبی نیز همین است. سجنجل. (زمخشری). آینه که از تل یا تال سازند. (برهان) : همی بنفشه دمد زیر زلف آن سرهنگ همی بر آینۀ چینی اندرآید زنگ. فرخی. هرکه را جام از آینۀ چینی است لاجرم کار خویشتن بینی است. سنائی. و رجوع به آیینۀ چینی شود